معنی فارسی on-purpose
B1عمداً، به طور آگاهانه و برنامهریزی شده انجام دادن کاری، به معنای بدون تصادف و به طور خاص.
Done with intention or purpose, rather than by accident.
- ADVERB
example
معنی(example):
او این کار را عمداً انجام داد تا او را حسود کند.
مثال:
She did it on purpose to make him jealous.
معنی(example):
او عمداً کتابش را در خانه جا گذاشت تا از درس خواندن فرار کند.
مثال:
He on-purpose left his book at home to avoid studying.
معنی فارسی کلمه on-purpose
:
عمداً، به طور آگاهانه و برنامهریزی شده انجام دادن کاری، به معنای بدون تصادف و به طور خاص.