معنی فارسی on-the-job

B1

آموزش یا یادگیری در حین انجام کار، نه به صورت رسمی یا در شرایط آموزشی. معمولاً در محیط کار مهارتهای خاصی یاد گرفته می‌شود.

Training or learning that occurs in the course of performing one's job, rather than in a classroom or formal training environment.

adjective
معنی(adjective):

(of training) obtained whilst working

example
معنی(example):

بسیاری از مردم مهارت‌های جدید را در حین کار یاد می‌گیرند.

مثال:

Many people learn new skills on-the-job.

معنی(example):

آموزش در حین کار برای کارمندان جدید ضروری است.

مثال:

On-the-job training is essential for new employees.

معنی فارسی کلمه on-the-job

: معنی on-the-job به فارسی

آموزش یا یادگیری در حین انجام کار، نه به صورت رسمی یا در شرایط آموزشی. معمولاً در محیط کار مهارتهای خاصی یاد گرفته می‌شود.