معنی فارسی on-the-needle

B1

ترکیبی که به وضعیتی اشاره دارد که ممکن است فرد در آن احساس ناپایدار یا اضطراب داشته باشد.

A state where a person feels anxious or in a situation of discomfort.

example
معنی(example):

پزشک از سوزن برای تزریق واکسن استفاده کرد.

مثال:

The doctor used an injection on the needle to administer the vaccine.

معنی(example):

او احساس اضطراب کرد و آن را مانند بودن بر روی سوزن توصیف کرد.

مثال:

He felt anxious and described it as being on the needle.

معنی فارسی کلمه on-the-needle

: معنی on-the-needle به فارسی

ترکیبی که به وضعیتی اشاره دارد که ممکن است فرد در آن احساس ناپایدار یا اضطراب داشته باشد.