معنی فارسی oncomings
B1آمدن یا نزدیک شدن به یک واقعه، به ویژه در زمینه طبیعی یا اجتماعی.
The act of coming or approaching, often with regard to future events.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشبینیهای آب و هوا انبوههای طوفان را پیشبینی کرد.
مثال:
The oncomings of the storm were anticipated by the weather forecast.
معنی(example):
باید برای آمدن فصل زمستان آماده شویم.
مثال:
We need to prepare for the oncomings of the winter season.
معنی فارسی کلمه oncomings
:
آمدن یا نزدیک شدن به یک واقعه، به ویژه در زمینه طبیعی یا اجتماعی.