معنی فارسی one's all
B1تمام قدرت و تلاش یک شخص در انجام کاری.
The utmost effort or energy that a person can put into something.
- OTHER
example
معنی(example):
او در طول مسابقه تمام توانش را گذاشت.
مثال:
She gave it her all during the competition.
معنی(example):
تمام تلاش او برای تحت تأثیر قرار دادن داوران کافی بود.
مثال:
His all was enough to impress the judges.
معنی فارسی کلمه one's all
:تمام قدرت و تلاش یک شخص در انجام کاری.