معنی فارسی one's heart sinks

B1

وقتی احساس ناامیدی و ناراحتی کنید، به ویژه در واکنش به یک خبر بد یا وضعیت ناخوشایند.

To feel a sudden disappointment or despair.

example
معنی(example):

وقتی خبر را شنیدم، دلم sank شد.

مثال:

When I heard the news, my heart sank.

معنی(example):

وقتی نتایج امتحان را دیدم، احساس کردم دلم sank شد.

مثال:

I felt my heart sink when I saw the exam results.

معنی فارسی کلمه one's heart sinks

:

وقتی احساس ناامیدی و ناراحتی کنید، به ویژه در واکنش به یک خبر بد یا وضعیت ناخوشایند.