معنی فارسی one of the boys
B1به معنای اینکه کسی به یک گروه مردانه یا دوستانه از پسران یا مردان تعلق دارد.
A term used to describe someone who fits in with a group of boys or men.
- IDIOM
example
معنی(example):
پس از پیوستن به تیم، او به سرعت یکی از بچهها شد.
مثال:
After joining the team, he quickly became one of the boys.
معنی(example):
او تمام شب ویدیو گیم بازی کرد؛ او قطعاً یکی از بچههاست.
مثال:
She played video games all night; she's definitely one of the boys.
معنی فارسی کلمه one of the boys
:
به معنای اینکه کسی به یک گروه مردانه یا دوستانه از پسران یا مردان تعلق دارد.