معنی فارسی one-down
B1احساس یا موقعیتی که در آن فرد خود را پایینتر از دیگران میبیند.
Feeling inferior or at a disadvantage compared to others.
- OTHER
example
معنی(example):
او پس از باخت در بازی به دوستش احساس حقارت کرد.
مثال:
He felt one-down after losing the game to his friend.
معنی(example):
او همیشه سعی میکند دیگران را در مکالمات در حالت حقارت قرار دهد.
مثال:
She always tries to make others feel one-down in conversations.
معنی فارسی کلمه one-down
:
احساس یا موقعیتی که در آن فرد خود را پایینتر از دیگران میبیند.