معنی فارسی onlooking
B1تماشاگر، به کسی اشاره دارد که به یک رویداد یا عمل نگاه میکند.
Onlooking refers to someone watching an event or action.
- OTHER
example
معنی(example):
جمعیت تماشاچی با انتظار خاموش بود.
مثال:
The onlooking crowd was silent with anticipation.
معنی(example):
تماشا کردن گاهی میتواند دیدگاه بهتری ارائه دهد.
مثال:
Onlooking can sometimes provide better perspective.
معنی فارسی کلمه onlooking
:
تماشاگر، به کسی اشاره دارد که به یک رویداد یا عمل نگاه میکند.