معنی فارسی opacousness
B2کدری، ویژگی جنسی که باعث میشود نور نتواند به راحتی از آن عبور کند.
The quality of being opaque; the state of not allowing light to pass through.
- NOUN
example
معنی(example):
کدری شیشه دیدن از آن را دشوار کرده بود.
مثال:
The opacousness of the glass made it difficult to see through.
معنی(example):
کدری آب نشان می داد که آلوده است.
مثال:
The opacousness of the water indicated it was polluted.
معنی فارسی کلمه opacousness
:
کدری، ویژگی جنسی که باعث میشود نور نتواند به راحتی از آن عبور کند.