معنی فارسی open-plan

B1

فضایی که در آن دیوارهای داخلی برای ایجاد فضای باز و تعامل کمتر شده‌اند.

A layout design where interior walls are minimized to create a more open space.

adjective
معنی(adjective):

Having large rooms with few dividing barriers such as partitions.

example
معنی(example):

اداره طراحی دفتری باز داشت تا همکاری را تشویق کند.

مثال:

The office had an open-plan layout to encourage teamwork.

معنی(example):

او یک آشپزخانه با طراحی باز که به اتاق نشیمن متصل باشد را ترجیح می‌دهد.

مثال:

She prefers an open-plan kitchen that connects to the living room.

معنی فارسی کلمه open-plan

: معنی open-plan به فارسی

فضایی که در آن دیوارهای داخلی برای ایجاد فضای باز و تعامل کمتر شده‌اند.