معنی فارسی openhandedly
B1به طرز سخاوتمندانه، با دل باز و بدون تردید ارائه کردن یا کمک کردن.
In a generous manner; giving freely without hesitation.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور سخاوتمندانه پولش را به خیریه داد.
مثال:
He gave his money openhandedly to charity.
معنی(example):
او به طور سخاوتمندانه از دوستانش حمایت میکند و هرگز در کمک کردن تردید نمیکند.
مثال:
She supports her friends openhandedly, never hesitating to help.
معنی فارسی کلمه openhandedly
:
به طرز سخاوتمندانه، با دل باز و بدون تردید ارائه کردن یا کمک کردن.