معنی فارسی openmouthed

B2

دهان باز به حالتی اطلاق می‌شود که شخص از تعجب یا حیرت به حالت سکوت در می‌آید.

In a state of surprise or astonishment, often with one's mouth open.

adjective
معنی(adjective):

Talkative, speaking freely.

معنی(adjective):

With the mouth open.

معنی(adjective):

Gaping in surprise, wonder or astonishment.

example
معنی(example):

او با دهانی باز به نمایش جادویی شگفت‌انگیز نگاه کرد.

مثال:

She stood openmouthed at the incredible magic show.

معنی(example):

چهره‌ی او که با دهانی باز بود، حیرت او را نشان می‌داد.

مثال:

His openmouthed expression showed his surprise.

معنی فارسی کلمه openmouthed

: معنی openmouthed به فارسی

دهان باز به حالتی اطلاق می‌شود که شخص از تعجب یا حیرت به حالت سکوت در می‌آید.