معنی فارسی openmouthedness
B1وضعیت یا ویژگی نشان دادن تعجب یا حیرت، به ویژه با باز کردن دهان.
The state of being in awe or shock, often characterized by an open mouth.
- NOUN
example
معنی(example):
دهان باز او در طول اجرا نشاندهنده تعجبش بود.
مثال:
His openmouthedness during the performance showed his amazement.
معنی(example):
دهان باز به طور معمول یک واکنش به شگفتیهای غیرمنتظره است.
مثال:
Openmouthedness is often a reaction to unexpected surprises.
معنی فارسی کلمه openmouthedness
:
وضعیت یا ویژگی نشان دادن تعجب یا حیرت، به ویژه با باز کردن دهان.