معنی فارسی operabily
B1عملیاتپذیری، قابلیت یک سیستم یا فرآیند برای عمل کردن به شیوهای کارآمد و مؤثر است.
The degree to which something can be operated effectively.
- OTHER
example
معنی(example):
نرمافزار به گونهای طراحی شده است که به طور کارآمد عملی باشد.
مثال:
The software was designed to be operabily efficient.
معنی(example):
عملیاتپذیری به این اشاره دارد که چگونه چیزی به خوبی میتواند عمل یا مدیریت شود.
مثال:
Operabily refers to how well something can be operated or managed.
معنی فارسی کلمه operabily
:
عملیاتپذیری، قابلیت یک سیستم یا فرآیند برای عمل کردن به شیوهای کارآمد و مؤثر است.