معنی فارسی operagoer
B1طرفدار اوپر، شخصی که به تماشای اوپر علاقه دارد و غالباً در اجراهای آن شرکت میکند.
A person who frequently attends opera performances or has an appreciation for opera.
- noun
noun
معنی(noun):
Someone who attends an opera performance
example
معنی(example):
یک طرفدار اوپر از اجرای نمایشها در اوپر لذت میبرد.
مثال:
An operagoer loves attending performances at the opera.
معنی(example):
هر شنبه، طرفداران اوپر جمع میشوند تا درباره نمایشهای جدید گفتگو کنند.
مثال:
Every Saturday, the operagoers gather to discuss the latest shows.
معنی فارسی کلمه operagoer
:
طرفدار اوپر، شخصی که به تماشای اوپر علاقه دارد و غالباً در اجراهای آن شرکت میکند.