معنی فارسی operationalises

B1

عملیاتی کردن به فرآیند تبدیل نظریه‌ها به اشکال قابل مشاهده و قابل بررسی اشاره دارد.

To define theoretical concepts in terms that make them observable and measurable.

verb
معنی(verb):

To make operational.

معنی(verb):

To define (a concept) in such a way that it can be practically measured.

example
معنی(example):

این تحقیق مدل‌های نظری مختلفی را به‌طور عملیاتی تعریف می‌کند.

مثال:

This research operationalises various theoretical models.

معنی(example):

او ایده‌های خود را به‌طور عملیاتی تعریف می‌کند تا قابل‌استفاده‌تر باشند.

مثال:

He operationalises his ideas to make them more applicable.

معنی فارسی کلمه operationalises

: معنی operationalises به فارسی

عملیاتی کردن به فرآیند تبدیل نظریه‌ها به اشکال قابل مشاهده و قابل بررسی اشاره دارد.