معنی فارسی operationalizes
B1عملیاتی کردن به فرآیند تبدیل مفاهیم نظری به اندازهگیریهای قابل مشاهده و عملی اشاره دارد.
To define a concept or variable in terms of observable and measurable factors.
- verb
verb
معنی(verb):
To make operational.
معنی(verb):
To define (a concept) in such a way that it can be practically measured.
example
معنی(example):
پژوهشگر متغیرها را برای مطالعه عملیاتی میکند.
مثال:
The researcher operationalizes the variables for the study.
معنی(example):
چگونه تیم اهداف خود را برای بهبود عملکرد عملیاتی میکند؟
مثال:
How does the team operationalize their goals to improve performance?
معنی فارسی کلمه operationalizes
:
عملیاتی کردن به فرآیند تبدیل مفاهیم نظری به اندازهگیریهای قابل مشاهده و عملی اشاره دارد.