معنی فارسی operatorship
B2اپراتورشیپ به شرایطی اطلاق میشود که در آن یک شرکت، عملیات شرکت دیگری را تحت مدیریت خود قرار میدهد.
An arrangement in which one company operates another company's asset or service.
- noun
noun
معنی(noun):
The office of an operator
معنی(noun):
The right to operate an oil well
example
معنی(example):
یک اپراتورشیپ به یک شرکت این امکان را میدهد که عملیات یک شرکت دیگر را مدیریت کند.
مثال:
An operatorship allows one company to manage another company's operations.
معنی(example):
قرارداد اپراتورشیپ نقشهای هر یک از طرفین درگیر را تعریف میکند.
مثال:
The operatorship agreement defines the roles of each party involved.
معنی فارسی کلمه operatorship
:
اپراتورشیپ به شرایطی اطلاق میشود که در آن یک شرکت، عملیات شرکت دیگری را تحت مدیریت خود قرار میدهد.