معنی فارسی operette
B1فرم کوتاه و سبکی از اپرای موزیکال که اغلب شامل موضوعات سرگرمکننده و طنز است و معمولاً به خصوص برای اجراهای مسخره و شاداب طراحی شده است.
A light opera, with a humorous or romantic theme, typically featuring spoken dialogue.
- NOUN
example
معنی(example):
این اپرِت توسط یک آهنگساز مشهور نوشته شده است.
مثال:
The operette was written by a famous composer.
معنی(example):
او در یک اپرِت در تئاتر محلی اجرا کرد.
مثال:
She performed in an operette at the local theater.
معنی فارسی کلمه operette
:
فرم کوتاه و سبکی از اپرای موزیکال که اغلب شامل موضوعات سرگرمکننده و طنز است و معمولاً به خصوص برای اجراهای مسخره و شاداب طراحی شده است.