معنی فارسی ophthalmalgic
B1مربوط به یا تاثیرگذار بر درد چشمها.
Relating to the pain of the eyes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک از درمان اپتالمالجیک برای بیمار استفاده کرد.
مثال:
The doctor used an ophthalmalgic treatment for the patient.
معنی(example):
علائم اپتالمالجیک غالباً نشاندهنده مسائل عمیقتر هستند.
مثال:
Ophthalmalgic symptoms often indicate deeper issues.
معنی فارسی کلمه ophthalmalgic
:
مربوط به یا تاثیرگذار بر درد چشمها.