معنی فارسی opinably

B1

به گونه‌ای که قابل بیان نظر باشد، یا این امکان را ایجاد کند که نظرات مختلف مطرح شوند.

In a manner that allows for expression of opinions.

example
معنی(example):

او نظراتش را به طور قابل بیان نظر بیان کرد و اجازه داد که دیدگاه‌های دیگر مطرح شود.

مثال:

She expressed her thoughts opinably, allowing for other perspectives.

معنی(example):

موضوع به طور قابل بیان نظر در جلسه بحث شد.

مثال:

The topic was discussed opinably during the meeting.

معنی فارسی کلمه opinably

: معنی opinably به فارسی

به گونه‌ای که قابل بیان نظر باشد، یا این امکان را ایجاد کند که نظرات مختلف مطرح شوند.