معنی فارسی opponency
B1فیلی است که به مفهوم بروز اختلاف یا تعارض بین دو یا چند طرف اشاره دارد.
The state of being in opposition or disagreement; often used in contexts of competition or conflict.
- NOUN
example
معنی(example):
مخالفبودن دو تیم باعث شد بازی هیجانانگیز شود.
مثال:
The opponency of the two teams made the game exciting.
معنی(example):
در حقوق، مخالفبودن استدلالها میتواند نتیجه یک پرونده را تعیین کند.
مثال:
In law, the opponency of arguments can determine the outcome of a case.
معنی فارسی کلمه opponency
:
فیلی است که به مفهوم بروز اختلاف یا تعارض بین دو یا چند طرف اشاره دارد.