معنی فارسی opposite prompt
B1پرسش یا دستورالعملی که به پاسخگران کمک میکند تا نظرات یا ایدههایی مخالف ارائه دهند.
An instruction or cue that encourages individuals to consider or respond with an opposing idea.
- NOUN
example
معنی(example):
معلم یک پرسش مخالف داد تا پاسخهای فکری را تشویق کند.
مثال:
The teacher gave an opposite prompt to encourage thoughtful responses.
معنی(example):
یک پرسش مخالف میتواند به دانشآموزان کمک کند تا به طور انتقادی درباره ایدههای متضاد فکر کنند.
مثال:
An opposite prompt can help students think critically about contrasting ideas.
معنی فارسی کلمه opposite prompt
:
پرسش یا دستورالعملی که به پاسخگران کمک میکند تا نظرات یا ایدههایی مخالف ارائه دهند.