معنی فارسی opsonometry
C1اُپْسُنومِتری به اندازهگیری فعالیت و سطح اوپسونینها در فرآیندهای ایمنی اشاره دارد.
The measurement of opsonins and their effectiveness in enhancing phagocytosis.
- NOUN
example
معنی(example):
اُپْسُنومِتری، اثرگذاری اوپسونینها را اندازهگیری میکند.
مثال:
Opsonometry measures the effectiveness of opsonins.
معنی(example):
در اپسنومِتری، آزمونهای مختلف به توضیح سطح اوپسونینها کمک میکنند.
مثال:
In opsonometry, various assays help quantify opsonin levels.
معنی فارسی کلمه opsonometry
:
اُپْسُنومِتری به اندازهگیری فعالیت و سطح اوپسونینها در فرآیندهای ایمنی اشاره دارد.