معنی فارسی optimity

B1

خوش‌بینی، سطح بالای پایداری و اطمینان به نتیجه مثبت.

The state of being optimal or most favorable.

example
معنی(example):

خوش‌بینی در برنامه آنها موفقیت آن را تضمین کرد.

مثال:

The optimity of their plan ensured its success.

معنی(example):

خوش‌بینی او در نحوه نزدیک شدنش به چالش‌ها مشهود بود.

مثال:

Her optimity was evident in the way she approached challenges.

معنی فارسی کلمه optimity

: معنی optimity به فارسی

خوش‌بینی، سطح بالای پایداری و اطمینان به نتیجه مثبت.