معنی فارسی optionary
B1اختیاری، به شمارش و انتخاب گزینهها اشاره دارد.
Pertaining to options; a set of options to choose from.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برنامه دارای ویژگی اختیاری برای تنظیمات کاربر است.
مثال:
The app provides an optionary feature for user preferences.
معنی(example):
ما یک لیست اختیاری اضافه کردیم تا به کاربران در شخصیسازی تجربهشان کمک کند.
مثال:
We added an optionary list to help users customize their experience.
معنی فارسی کلمه optionary
:
اختیاری، به شمارش و انتخاب گزینهها اشاره دارد.