معنی فارسی opulently

B2

به طرز تجملی و با شکوهی زندگی کردن یا نشان دادن.

In a manner that is luxurious and lavish; characterized by opulence.

example
معنی(example):

او با تجمل زندگی می‌کرد و در میان آثار هنری زیبا و مبلمان باکیفیت محاصره شده بود.

مثال:

She lived opulently, surrounded by beautiful art and fine furniture.

معنی(example):

هتل به طور مجلل تزئین شده بود و هر مهمان را خاص احساس می‌کرد.

مثال:

The hotel was decorated opulently, making every guest feel special.

معنی فارسی کلمه opulently

: معنی opulently به فارسی

به طرز تجملی و با شکوهی زندگی کردن یا نشان دادن.