معنی فارسی orbilian

B1

اشیاء و آثار باستانی که به دوره اوربیلیان مربوط می‌شوند.

Artifacts and relics associated with the orbilian period.

example
معنی(example):

آثار اوربیلیان در حین حفاری باستان‌شناسی پیدا شدند.

مثال:

Orbilian artifacts were found during the archaeological dig.

معنی(example):

موزه مجموعه‌ای از اقلام اوربیلیان را به نمایش گذاشته است.

مثال:

The museum is displaying a collection of orbilian items.

معنی فارسی کلمه orbilian

: معنی orbilian به فارسی

اشیاء و آثار باستانی که به دوره اوربیلیان مربوط می‌شوند.