معنی فارسی orbitosphenoidal
B1استخوانی در پایه جمجمه که به ارتباط بین چشم و ساختارهای داخلی سر اشاره دارد.
Referring to the bone that is part of the cranial base and associated with the orbit.
- NOUN
example
معنی(example):
استخوان اوربیتوسفنوئید بخشی از پایه جمجمه است.
مثال:
The orbitosphenoidal bone is part of the skull base.
معنی(example):
این استخوان در حفاظت از اوربیت نقش دارد.
مثال:
This bone plays a role in protecting the orbit.
معنی فارسی کلمه orbitosphenoidal
:
استخوانی در پایه جمجمه که به ارتباط بین چشم و ساختارهای داخلی سر اشاره دارد.