معنی فارسی orchestrations
B2فرآیند یا نتیجه‌ی تنظیم و سازماندهی موسیقی به صورتی که بتواند با سازهای مختلف اجرا شود.
The arrangement of a piece of music for performance by an orchestra or other ensemble.
- noun
noun
معنی(noun):
The arrangement of music for performance by an orchestra.
معنی(noun):
A composition that has been orchestrated.
معنی(noun):
(by extension) The control of diverse elements.
معنی(noun):
(by extension) The automated arrangement, coordination, and management of computer systems, middleware, and services.
example
معنی(example):
سازماندهی‌های قطعه موسیقی صدای غنی‌ای ایجاد کرد.
مثال:
The orchestrations of the musical piece created a rich sound.
معنی(example):
سازماندهی‌های مختلف می‌توانند احساس ترانه را تغییر دهند.
مثال:
Different orchestrations can change the feel of the song.
معنی فارسی کلمه orchestrations
:
فرآیند یا نتیجه‌ی تنظیم و سازماندهی موسیقی به صورتی که بتواند با سازهای مختلف اجرا شود.
