معنی فارسی orderings

B1

ترتیب‌بندی‌ها، فرآیند و یا روش‌های مختلفی که برای منظم‌کردن یا دسته‌بندی چیزها استفاده می‌شود.

The process or arrangement of things in a specific order.

example
معنی(example):

ترتیب‌بندی محصولات در فروشگاه بر اساس محبوبیت است.

مثال:

The orderings of the products in the store are based on popularity.

معنی(example):

ترتیب‌بندی‌های مختلف می‌تواند بر آنچه مشتریان از محصولات برداشت می‌کنند تأثیر بگذارد.

مثال:

Different orderings can affect how customers perceive the products.

معنی فارسی کلمه orderings

: معنی orderings به فارسی

ترتیب‌بندی‌ها، فرآیند و یا روش‌های مختلفی که برای منظم‌کردن یا دسته‌بندی چیزها استفاده می‌شود.