معنی فارسی orderless

B1

بدون نظم، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ قاعده یا ترتیب مشخصی وجود ندارد.

Lacking a structured order or arrangement.

adjective
معنی(adjective):

Devoid of order or arrangement; chaotic.

example
معنی(example):

محیط بدون نظم اجازه می‌داد که خلاقیت شکوفا شود.

مثال:

The orderless environment allowed creativity to flourish.

معنی(example):

در یک وضعیت بی‌نظم، مردم اغلب احساس آزادی بیشتری می‌کنند.

مثال:

In an orderless state, people often feel more freedom.

معنی فارسی کلمه orderless

: معنی orderless به فارسی

بدون نظم، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ قاعده یا ترتیب مشخصی وجود ندارد.