معنی فارسی organisation man

B1

مرد سازمانی، فردی که در فرهنگ و هنجارهای یک سازمان کاملاً تنیده شده است.

A person deeply integrated into the culture and norms of their organization.

example
معنی(example):

مرد سازمانی معمولاً به عنوان نمادی از فرهنگ شرکتی دیده می‌شود.

مثال:

The organisation man is often seen as a symbol of corporate culture.

معنی(example):

او به عنوان یک مرد سازمانی شناخته می‌شود که به طور کامل با ارزش‌های شرکت هماهنگ است.

مثال:

He identifies as an organisation man, fully aligned with company values.

معنی فارسی کلمه organisation man

: معنی organisation man به فارسی

مرد سازمانی، فردی که در فرهنگ و هنجارهای یک سازمان کاملاً تنیده شده است.