معنی فارسی organized religion
B2مذهب سازمانیافته، به نظامهای دینی اشاره دارد که دارای ساختار و قوانین مشخص هستند و اعضای آن به صورت گروهی فعالیت میکنند.
A structured system of faith and worship with an established hierarchy.
- noun
noun
معنی(noun):
A religion in which rules exist to govern the means by which adherents participate in the religion.
example
معنی(example):
بسیاری از مردم به یک مذهب سازمانیافته تعلق دارند.
مثال:
Many people belong to an organized religion.
معنی(example):
مذهب سازمانیافته معمولاً باورها و شیوههای ساختاربندی شدهای دارد.
مثال:
Organized religion often has structured beliefs and practices.
معنی فارسی کلمه organized religion
:
مذهب سازمانیافته، به نظامهای دینی اشاره دارد که دارای ساختار و قوانین مشخص هستند و اعضای آن به صورت گروهی فعالیت میکنند.