معنی فارسی organogenies
B2شکلگیریهای ارگانها به فرایندهای متعددی اطلاق میشود که منجر به تشکیل ارگانها میگردند.
Different instances or types of organ formation.
- NOUN
example
معنی(example):
شکلگیری ارگانهای مختلف در گونههای مختلف قابل مشاهده است.
مثال:
Various organogenies can be observed in different species.
معنی(example):
تحقیقات در مورد آرگان ژنها الگوهای تکاملی را فاش میکند.
مثال:
Research into organogenies reveals evolutionary patterns.
معنی فارسی کلمه organogenies
:
شکلگیریهای ارگانها به فرایندهای متعددی اطلاق میشود که منجر به تشکیل ارگانها میگردند.