معنی فارسی orgasming

B1

فعل در حال ارگاسم شدن، به معنای تجربه کردن لذت اوج جنسی است.

The act of reaching a sexual climax.

verb
معنی(verb):

To have an orgasm.

example
معنی(example):

او در حال ارگاسم شدن است که شدت لذت را نشان می‌دهد.

مثال:

She is orgasming, showcasing the intensity of pleasure.

معنی(example):

ارگاسم می‌تواند در شدت و تجربه متفاوت باشد.

مثال:

Orgasming can vary in intensity and experience.

معنی فارسی کلمه orgasming

: معنی orgasming به فارسی

فعل در حال ارگاسم شدن، به معنای تجربه کردن لذت اوج جنسی است.