معنی فارسی orgic

B1

مرتبط با لذت‌های جسمی یا احساسات اولیه، غالباً اشاره به عواطف و تمایلات طبیعی دارد.

Relating to or characterized by bodily pleasures or primal emotions, often evoking a sense of natural instincts.

example
معنی(example):

آیین‌های باستانی عنصر ارژیکی داشتند.

مثال:

The ancient rituals had an orgic element to them.

معنی(example):

شعر او حس ارژیکی داشت و غریزه‌های اولیه را فرا می‌خواند.

مثال:

His poetry had an orgic feel, invoking primal instincts.

معنی فارسی کلمه orgic

: معنی orgic به فارسی

مرتبط با لذت‌های جسمی یا احساسات اولیه، غالباً اشاره به عواطف و تمایلات طبیعی دارد.