معنی فارسی oriently

B1

اورینتلی، به معنای به‌درستی در راستای مشخصی تنظیم شدن.

In an aligned or directed manner; correctly oriented.

example
معنی(example):

نقشه به‌طور صحیح برای نشان دادن جهت شمال اورینت شد.

مثال:

The map was oriented oriently to show the north direction.

معنی(example):

او به‌طور شفاف درباره پروژه صحبت کرد تا وضوح را تضمین کند.

مثال:

She spoke oriently about the project to ensure clarity.

معنی فارسی کلمه oriently

: معنی oriently به فارسی

اورینتلی، به معنای به‌درستی در راستای مشخصی تنظیم شدن.