معنی فارسی originist

B1

شخصی که بر مطالعه و بررسی ریشه‌ها و مبداها تمرکز دارد.

A person who studies or emphasizes origins.

example
معنی(example):

اصطلاح‌گر بر ریشه‌های تاریخی نظریه تمرکز کرد.

مثال:

The originist focused on the historical roots of the theory.

معنی(example):

به عنوان یک اصطلاح‌گر، او بر روی دست‌نوشته‌های باستانی تحقیق کرد.

مثال:

As an originist, she researched ancient manuscripts.

معنی فارسی کلمه originist

: معنی originist به فارسی

شخصی که بر مطالعه و بررسی ریشه‌ها و مبداها تمرکز دارد.