معنی فارسی orthonormality

B1

حالت یا شرایطی که در آن مجموعه‌ای از بردارها همزمان نرمال و متعامد هستند.

The property of a set of vectors being both orthogonal and of unit length.

example
معنی(example):

در جبر خطی، اورتونرمالی بسیاری از محاسبات را ساده می‌کند.

مثال:

In linear algebra, orthonormality simplifies many calculations.

معنی(example):

اورتونرمالی یک مفهوم کلیدی در مکانیک کوانتومی است.

مثال:

Orthonormality is a key concept in quantum mechanics.

معنی فارسی کلمه orthonormality

: معنی orthonormality به فارسی

حالت یا شرایطی که در آن مجموعه‌ای از بردارها همزمان نرمال و متعامد هستند.