معنی فارسی orthopaedically
B1به صورت ارتوپدی، به شیوهای که با درمان آسیبها و بیماریهای اسکلتی و حرکتی مرتبط باشد.
In a manner relating to orthopaedics.
- ADVERB
example
معنی(example):
او پس از آسیب دیدگی به طور ارتوپدی درمان شد.
مثال:
He was treated orthopaedically after his injury.
معنی(example):
این ورزشکار به طور ارتوپدی برای هرگونه آسیب ارزیابی شد.
مثال:
The athlete was orthopaedically assessed for any damage.
معنی فارسی کلمه orthopaedically
:
به صورت ارتوپدی، به شیوهای که با درمان آسیبها و بیماریهای اسکلتی و حرکتی مرتبط باشد.