معنی فارسی orthoptic
B2مرتبط با بهبود و توسعه هماهنگی بینایی و چشم.
Relating to the study and treatment of visual defects and eye coordination.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تمرینات اورتوپتیک میتوانند به بهبود هماهنگی چشم کمک کنند.
مثال:
Orthoptic exercises can help improve eye coordination.
معنی(example):
او درمان اورتوپتیک را برای کمک به کودکان با مشکلات بینایی مطالعه کرد.
مثال:
She studied orthoptic therapy to assist children with vision problems.
معنی فارسی کلمه orthoptic
:
مرتبط با بهبود و توسعه هماهنگی بینایی و چشم.