معنی فارسی oscillatorian

B2

نسبت به دستگاه‌های نوسان‌ساز یا مدل‌های نوسانی در علم فیزیک.

Pertaining to oscillators or oscillatory behavior, especially in scientific contexts.

example
معنی(example):

مطالعات اوسلاتوری به الگوهای موج در فیزیک متمرکز است.

مثال:

Oscillatorian studies focus on wave patterns in physics.

معنی(example):

مدل اوسلاتوری رفتار برخی سیگنال‌ها را توضیح می‌دهد.

مثال:

The oscillatorian model explains the behavior of certain signals.

معنی فارسی کلمه oscillatorian

: معنی oscillatorian به فارسی

نسبت به دستگاه‌های نوسان‌ساز یا مدل‌های نوسانی در علم فیزیک.