معنی فارسی osmoregulatory

B2

نظامی که به موجودات زنده کمک می کند تا تعادل نمک و آب را در بدن خود حفظ کنند.

Related to the regulation of water and solute concentrations in organisms.

example
معنی(example):

ماهی ها دارای سیستم های اسمورگولاسیونی هستند تا تعادل نمک داخلی خود را حفظ کنند.

مثال:

Fish have osmoregulatory systems to maintain their internal salt balance.

معنی(example):

مکانیزم های اسمورگولاسیون برای بقا در محیط های متغیر ضروری هستند.

مثال:

Osmoregular mechanisms are essential for survival in varying environments.

معنی فارسی کلمه osmoregulatory

: معنی osmoregulatory به فارسی

نظامی که به موجودات زنده کمک می کند تا تعادل نمک و آب را در بدن خود حفظ کنند.