معنی فارسی ossies
B1اوسی، استخوان کوچک در گوش که در شنوایی نقش دارد و قسمتهایی از استخوانهای میانی گوش محسوب میشود.
Small bones in the middle ear that help transmit sound.
- NOUN
example
معنی(example):
اوسیها استخوانهای کوچکی در گوش هستند.
مثال:
The ossies are small bones in the ear.
معنی(example):
کودکان در کلاس زیستشناسی درباره اوسیها یاد میگیرند.
مثال:
Kids learn about ossies in their biology class.
معنی فارسی کلمه ossies
:
اوسی، استخوان کوچک در گوش که در شنوایی نقش دارد و قسمتهایی از استخوانهای میانی گوش محسوب میشود.