معنی فارسی ostentate
B1حرکت یا رفتاری که بهطور ظاهری برای نشان دادن خود یا ثروت، به نحوی در معرض دید قرار میگیرد.
To display something in a way that attracts attention or admiration.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی کرد با یک ماشین جلب توجه کننده ثروت خود را نشان دهد.
مثال:
She tried to ostentate her wealth with a flashy car.
معنی(example):
رفتار جلب توجه کننده او در مهمانی باعث آزار دیگران شد.
مثال:
His ostentate behavior at the party was off-putting.
معنی فارسی کلمه ostentate
:
حرکت یا رفتاری که بهطور ظاهری برای نشان دادن خود یا ثروت، به نحوی در معرض دید قرار میگیرد.