معنی فارسی osteocystoma

B1

توموری که به شکل یک کیست استخوانی ظاهر می‌شود.

A type of bone tumor that presents as a cyst.

example
معنی(example):

بیوپسی تأیید کرد که توده یک استئوسیستوم است.

مثال:

The biopsy confirmed that the mass was an osteocystoma.

معنی(example):

استئوسیستوم‌ها معمولاً خوش‌خیم هستند و نیاز به نظارت دارند.

مثال:

Osteocystomas are generally benign and require monitoring.

معنی فارسی کلمه osteocystoma

: معنی osteocystoma به فارسی

توموری که به شکل یک کیست استخوانی ظاهر می‌شود.