معنی فارسی osteoplasty

B2

استخوان‌جراحی، جراحی برای اصلاح یا تغییر شکل استخوان‌ها.

Surgical procedure that involves reshaping or repairing bones.

example
معنی(example):

اپیدمی به یک جراحی برای تغییر شکل استخوان‌ها اشاره دارد.

مثال:

Osteoplasty is a surgery to reshape bones.

معنی(example):

پزشک جراحی اپیدمی را برای اصلاح بدشکلی توصیه کرد.

مثال:

The doctor recommended osteoplasty to correct the deformity.

معنی فارسی کلمه osteoplasty

: معنی osteoplasty به فارسی

استخوان‌جراحی، جراحی برای اصلاح یا تغییر شکل استخوان‌ها.