معنی فارسی osteosuture
B2اُستئوسوتور، نوعی مفصل که استخوانها را به هم متصل میکند و در هنگام زایمان باعث انعطافپذیری میشود.
A type of fibrous joint that connects the bones of the skull, allowing for growth and flexibility.
- NOUN
example
معنی(example):
اُستئوسوتور، مفصل فیبری بین استخوانهای جمجمه است.
مثال:
An osteosuture is a fibrous joint between skull bones.
معنی(example):
اُستئوسوتور اجازه انعطافپذیری در حین زایمان را میدهد.
مثال:
The osteosuture allows for flexibility during birth.
معنی فارسی کلمه osteosuture
:
اُستئوسوتور، نوعی مفصل که استخوانها را به هم متصل میکند و در هنگام زایمان باعث انعطافپذیری میشود.